با نگاهی گذرا به تاریخ ملت ایران در قبل و بعد از اسلام میتوان به این نکته پیبرد که این ملت یکی از متحدترین ملل جهان بوده و هیچ اختلاف و یا تهاجمی را یارای جدایی افکنی میان این ملت نبوده است.
آری شاهد این ادعا فرهنگ، هنر و تاریخ ایران زمین است که تمام ملل و اقوام ایرانی در پیدایش و شکل گیری آن دخیل بودهاند و کتیبههای تخت جمشید این اثر فاخر باستانی که د برگیرنده آثار ملل مختلف این مرز و بوم میباشد خود گواهی بر این مدعا است.
با کمی بررسی و دقت در تاریخ ایران میتوان به این نکته پی برد که اقوام مختلف این سرزمین برای حفظ وحدت، شرف و عزت این آب و خاک از بذل جان و مال خویش نیزبه هیچوجه ابایی نداشتهاند که رخدادها و قیامهایی مانند قیام جنگل به رهبری میرزاکوچک خان جنگی، قیام مردم تبریز به رهبری ستار خان و باقر خان و قیام عشایر عرب خوزستان به فتوای آیت الله سید محمد کاظم یزدی خود گواهی است مهم بر این امر.
در دوره پهلوی اول، انگلیس که وحدت ملت ایران را یکی از موانع مهم بر سر دستیابی به اهداف خود در منطقه یافته بود از طریق حکومت و با استفاده از جریان روشنفکری غربزده در این دوره به انتشار تفکر ناسیونالیستی (قومیت گرائی) و اختلاف افکنی میان ملت ایران پرداخت.
دستگاه استعمارگر انگلستان بجای تفکر اسلامگرائی، قومیت گرائی و باستان گرائی را مطرح نمود و به سرکوب فرهنگی و سیاسی قومیتهای مختلف این سرزمین پرداخت و این امر موجب نوعی سرخوردگی در میان اقوام مختلف ایرانی گردید؛ یعنی همان پروژهای که در ترکیه، عراق و سرزمین حجاز و نجد در قالب پیمان سایکس_پیکو با فرانسه در سال ۱۲۹۵ ش مصادف با ۱۹۲۵ میلادی بدان پرداخت (البته در مورد اخیر یعنی حجاز و نجد بجای تفرقه افکنی قومیتی به تفقه افکنی مذهبی و پشتیبانی از مذهب منحرف وهابیت دست زد) و از سوی دیگر نیز در میان این اقوام مختلف نفوذ کرده و با انتشار تفکر ناسیونالیستی و دمیدن در سرخوردگی ناشی از سیاستهای رضاخانی به تبلیغ تفکر تجزیه طلبی پرداخت؛ یعنی عوامل سرکوب و عوامل شورش را همزمان تغذیه مینمود.
جهت اثبات این ادعا میتوان به این امر اشاره نمود که اولین قیامهای تجزیه طلبی در ایران در دهه بیست شمسی و بلافاصله پس از پایان حکومت پانزده ساله رضاخان بر ایران و سقوط وی صورت گرفتند و قبل از این دوره چنین قیامهایی به هیچوجه در ایران سابقه نداشتهاند.
در پایان لازم است این نکته بیان شود که مطالعات تاریخی و جامعه شناختی که در قبال ملت ایران صورت گرفته است نشانگر این امر میباشد که به علت نوع تفکر و ساختار جامعه ایران که حد اقل در دوره پانصد ساله اخیر برمبنای تفکر شیعی شکل گرفته و بازیابی شدهاست، تفکر تجزیه طلبی در این آب و خاک راه به جایی نبرده و فارغ از سرمایه اجتماعی مناسب جهت تفرقه و اختلاف افکنی میان ملت ایران است و با در نظر گرفتن این مساله است که میتوان درک نمود چرا امروزه گروهکهای تجزیه طلب بهدنبال نشر و تبلیغ افکاری مانند وهابیت، کمونیسم و لیبرالیسم در میان مردم ایران هستند.