چرا جریانات ارتجاعی با نهضت عاشورا مشکل دارند؟
با کمی بررسی قیام کربلا میتوان به این نتیجه رسید که یکی از دلایل برپایی این قیام بیداری و رشد عقلایی مردم بصورت عام و جهان اسلام بصورت خاص در برابر جهالت نژاد پرستانه اموی بود.
This post is also available in: Arabic
یکی از مهمترین ارزشهای حاکم بر دستگاه اموی نژاد پرستی و یا همان شوونیسم است که به شدت اسلام با مبانی عقلانی خود با آن مبارزه نموده و به نفی آن پرداخته است و امروزه جهت به انحراف کشاندن جهان اسلام و منحرف نمودن تیغ مبارزه مسلمانان از جهان و تفکر کفر به داخل جهان اسلام به شدت توسط غرب و ایادی دست نشانده آن تبلیغ میگردد که در جای جای جهان اسلام و مخصوصا خاورمیانه بواسطه جریانات تجزیه طلب قومی یا پانیستها شاهد آن میباشیم.
در نقطه مقابل این تفکر، تفکر اسلام قرار دارد که نماد آن سیدالشهدا علیه السلام بزرگ مبارز راه آزادی بشر از تمام قیود بردگی و اسارت فکری، روحی و فیزیکی است. تفکری که به جای ارزشهای جاهلانه و ارتجاعی ارزشهای عقلانی را حاکم مینماید و برای انسان بما هو انسان ارزش قائل است نه به عنوان عضو فلان قبیله و طائفه و یا هر نوع تقسیم بندی غیر اردای و ما حصل این امر رشد انسان و رسیدن وی به کمال و آزادی واقعی است برخلاف جریان سابق الذکر که ما حصلی جز گرفتار شدن انسان در تفکرات جاهلی و بردگی برای صاحبان قدرت ندارد.
لازم به ذکر است امروزه در میهن خود نیز شاهد وجود این جریانات شوونیسم و پانیستها هستیم که اکثریت آنان به علت واقف بودن به هشیاری بخشی تفکر شیعی که بر مبنای نهضت عاشورا شکل گرفته است به انتشار عقاید ضد شیعه میپردازند تا بواسطه تضعیف تفکر شیعی بتوانند برنامه تجزیه طلبانه خود را به پیش ببرند و برای مبارزه با این امر راهی نیست بجز شناخت دقیق نهضت عاشورا و تبیین این نهضت برای جامعه و این امری است که متفکران مختلفی در جهان اسلام نه تنها برای مقابله با تفکر شوونیستی بلکه برای احیای مجد و عظمت اسلام و انسان بدان روی آوردهاند.
بر همین اساس هرگونه رفتاری که به اصل عقلانیت نهضت عاشورا و انسان سازی این نهضت خللی وارد نماید، در واقع از همان جریانات ارتجاعی نشات گرفته است که بدنبال ضربه وارد نمودن به انسان و دین در سایه مراسم عاشورا و بنام بزرگترین نهضت اصلاحاتی تاریخ بشریت است.