در ابتدای سال ۱۹۷۹ میلادی و تنها سه ماه از پیروزی انقلاب اسلامی گذشته بود که جاسوسان صدام صبر را کنار گذاشته ونقشهی خود را برای جدایی خوزستان از ایران به اجرا گذاشتند
در دوره منتهی به ۳۰/۳۰/۱۹۷۹ (انقلاب در ۱۱/۲/۱۹۷۹ پیروز شد) ، باندهای جدایی طلب که توسط افسران اطلاعاتی عراق پشتیبانی میشدند به گشت و گذار در استان می پرداختند و ایست و بازرسی در استان برپا کرده و دادگاهها و گروهکهای شبه نظامی خود را تأسیس کردند تا اینکه در تاریخ ۳۰/۵/۱۹۷۹ با ضربهی سپاه به کار آنان پایان داده شد و از آن روز به بعد از آن تاریخ به عنوان به عنوان روز سیاه یاد کردند….
همزمان با این اتفاقات شخصی به نام راضی فیصلی که در آن زمان ۳۳ سال سن داشت و وابسته به این گروهکها بود همراه با بقایای آنان به عراق فرار کرد. وی که دارای ارتباط مستقیم با استخبارات عراق بود بعد از فرار از این کشور از شدت حقارت و وابستگیوارد ارتش عراق شده و به عضویت حزب بعث درآمد.
وی که توانایی صحبت به فارسی و عربی را داراست(گرچه تحصیلات او ضعیف است و حتی یک خط را بدون غلط نمیتواند بخواند) در زمینه استراق سمع نیروهای مرزی ایران و همچنین بازجویی از ایرانیهایی که ربوده میشدند با ارتش و استخبارات عراق همکاری میکرد.
قبل از اینکه صدام حسین رئیس جمهوری مخلوع عراق جنگ تحمیلی خود بر علیه ایران را آغاز کند استخبارات این کشور اقرام به جمع آوری برخی از فراریان و جاسوسان سابق خود کرد تا بوسیلهی آنان ارتش آزاد سازی عربستان را تاسیس کند و البته که منظور از عربستان فقط بخشی از استان خوزستان بودتا قبل از اینکه جدایی طلبان جدید این ادعای تجزیه طلبی را تاسه استان در جنوب و حنوب غرب ایران گسترش دهند.
این مزدوران دشمنی خود با مردم خود را به واسطهی جاسوسی برای رژیم صدام قبل از آغاز جنگ تحمیلی آغاز کردند و از آنجا که راضی درویش هیچ پیشرفت تحصیلی مهمی نداشته است (تقریباً بی سواد بود) ، ارتش صدام به او رتبه ای نداد که شایسته توجه باشد ، و او همچنان یک نیروی ساده باقی ماند، اما پس از به دست گرفتن سمت معاون ارتش جبهه عرب خود را سرتیپ نامید
راضی درویش در سرکوب قیام مردمی سال ۱۹۹۱ عراق شرکت کرد و پیش از آن در اشغال دولت کویت و حمله انفال علیه کردهای عراق با گروه تروریستی رجوی و سایر شبه نظامیان که توسط صدام مسلح و آموزش دیده شده بودند شرکت کرد.
وی بعد از سقوط رژیم صدام در سال ۲۰۰۳ به کانادا گریخت و به همکاری با باقیماندههای افسارن اطلاعاتی عراق که به این کشور گریخته بودند پرداخت. وی درسال ۲۰۰۷ در کانادا اقدام به تاسیس وب سایت جبهه عربی کرد و همراه با اسناعیل مزرعه از عادی سازی روابط با دشمن صهیونیستی حمایت کرد.
راضی به این سابقهی جاسوسی و دست نشاندگی خود اکتفا نکرد و طیق دو گروه فرمانده خود یعنی افسران ارتش و همچنین اطلاعات عراق با گروه تروریستی داعش که فرماندهی آن با افسران حرس الجمهوری عراق، اطلاعات این کشور و فدائیان صدام بود اقدام به برقراری ارتباط کرد. وی تلاش میکرد که برخی از جوانان اهواز را شکار کرده و به گروهک تروریستی داعش ملحق کند. امروز این جاسوس سابق بعثی تحت پوشش ((سازمان هلال احمر الاحواز)) مشغول به همکاری با سرویس جاسوسی اسرائیل، موساد است و در عین حال ریاست کمیته دیپلماتیک در اتحادیه خلق عرب – کانادا را بر عهده دارد که یک رابط اطلاعاتی است که توسط موساد و اطلاعات سعودی با هم تأمین می شود..
آیا سرنوشت وی در کانادا مانند سرنوشت شریکش در سرسپردگی و جاسوسی ، حبیب نبکانی در دانمارک است که به اتهام جاسوسی برای عربستان توسط نیروهای امنیتی دانمارک بازداشت شد؟ این آن چیزی است که زمان آن را معلوم خواهد کرد…
*سیف اهوازی