یک سال شمسی دیگر رو به پایان است و طبق سنتی همه ساله، شب آخرین چهارشنبه سال (سه شنبه شب) مراسمی برگزار می شود که با آتش بازی و پریدن از روی آن همراه است. البته این مراسم به اصطلاح شادی آفرین همواره با سوانح بسیار و پیشامدهای جبران ناپذیر همراه است که قصد پرداختن به آن را نداریم و فقط از منظر تاریخی به بررسی پیشینه این سنت می پردازیم. «سیدحسن فاطمی موحد» از پژوهشگران مؤسسه دارالحدیث قم به سؤالات ما پاسخ می گوید.
دین زرتشتی سراسر در هاله ای از ابهام است
بعضی قائلند که آداب و رسوم کهن ایرانی، در واقع جزئی از دین زرتشتی است. نظر شما در این مورد چیست؟
در درجه اول شما دین زرتشتی را نشان دهید که چیست تا بعد برسیم به اینکه فلان رفتار ایرانی ها مربوط به دین زرتشتی است یا نه؟ وقتی دینی را به پیامبری نسبت می دهیم به معنای دینی است که آن پیامبر آورده.
دین زرتشتی سراسر در هاله ای از ابهام است؛ از خود زرتشت گرفته تا آموزه های این دین. زرتشتی پژوه برجسته «هاشم رضی» در ابتدای کتاب راهنمای دین زرتشتی می گوید: «دانشمندان از روزگاران کهن تا امروز در مورد زمان زندگی زرتشت تاریخ هایی یاد کرده اند که اندازه میان آنها تا ۶ هزار سال اختلاف دارد.»
قائل به خیالی بودن زرتشت نیستیم
مرحوم دکتر پرویز رجبی که در تاریخ ایران باستان کتاب های متعدد نوشته، در اواخر عمرش انتساب گات ها[۱] به زرتشت را زیر سؤال برد که سبب دلخوری زرتشتیان شد. به خاطر دارم ایشان به همان مناسبت، طی ایمیلی به بنده گفت: «چگونه می توان کتابی را به کسی نسبت داد که میان ۹ هزار سال سرگردان است!؟»
نه تنها کتاب بلکه هیچ سخن و آیین و آدابی را نمی توانیم با اطمینان خاطر به زرتشت نسبت بدهیم. ابهام در مورد زرتشت به قدری زیاد است که برخی او را شخصیتی خیالی می دانند. ما قائل به خیالی بودن زرتشت نیستیم اما در عمل با شخصیتی توهمی و خیالی تفاوت ندارد. با این وصف کدام بخش از این دین را می توانیم نشان دهیم و بگوییم: زرتشت آورده است؟
جعل روایت امام صادق علیه السلام و نسبت دادن آن به زرتشت
در فضای اینترنت این همه سخنان زیبا از زرتشت می بینیم.. .
من هم این سخنان را دیده ام. وقتی ریشه یابی می کنیم می بینیم این سخنان به صورت عمدی یا سهوی به دروغ به زرتشت نسبت داده اند. در اینترنت عبارت های «۳۰ پند زرتشت» و «۳۰ نصیحت زرتشت» را جستجو کنید، ۳۰ جمله زیبا و پرمعنا را به زرتشت نسبت داده اند، اما وقتی از زرتشتی ها می خواهیم منبع آن را نشان دهند، نمی توانند کتابی را ذکر کنند که این سخنان در آن آمده باشد.
جالب آنکه گاهی روایات امامان ما را به نام زرتشت جا می زنند. روایتی از امام صادق علیه السلام داریم که دقیقاً ترجمه آن را به عنوان «اصول زندگی زرتشت» نشر داده اند!
بدین صورت که از زرتشت سؤال کردند: زندگی خود را بر چند اصل استوار کردی؟
فرمود:
۱. دانستم کار مرا دیگری انجام نمی دهد، پس تلاش کردم.
۲. دانستم که خدا مرا می بیند، پس حیا کردم.
۳. دانستم رزق مرا دیگری نمی خورد، پس آرام شدم.
۴. دانستم پایان کارم مرگ است، پس مهیا شدم.
در بحار الانوار همین سؤال و جواب را از امام صادق علیه السلام می خوانیم:
قیل للصادق علیه السلام: علی ما ذا بنیت أمرک؟ فقال: علی أربعة أشیاء:
علمت أن عملی لا یعمله غیری فاجتهدت،
وعلمت أن الله عز وجل مطلع علی فاستحییت،
وعلمت أن رزقی لا یأکله غیری فاطمأننت،
وعلمت أن آخر أمری الموت فاستعددت.[۲]
چهارشنبه سوری ارتباطی به زرتشت ندارد
بهتر است موردی بحث کنیم. معروف است که جشن چهارشنبه سوری به دلیل اینکه رکن اصلی آن آتش است، به زرتشتی ها تعلق دارد. آیا این تلقی درست است؟
زرتشتی ها به آتش خیلی احترام می گذارند. اما روشن کردن آتش در وسط کوچه و خیابان و از روی آن پریدن نه تنها احترام به آن نیست بلکه یقینا نوعی بی احترامی به آن است. مثلاً اگر کسی کتابی مقدس را وسط کوچه روی زمین بگذارد و از روی آن بپرد، یقیناً همگان این کار را بی احترامی به آن کتاب می دانند.
زرتشتی ها در کنار آتش، پارچه ای را جلوی بینی و دهان خود می بندند تا بیماری آنها به آتش نرسد. اما در چهارشنبه سوری هنگام پریدن از روی آتش می گویند: «زردی من از تو / سرخی تو از من». به عبارت دیگر: بیماری های من به تو برسد و سرخی و سرزندگی تو برای من.
از اینها که بگذریم، تا قبل از ورود اسلام به ایران، اصلا روزهایی به نام «شنبه»، «یک شنبه» و «چهارشنبه» نداشتیم. آن زمان روزهای سال را به دوازده ماه تقسیم می کردند و هر روز ماه نامی خاص داشت اما روزهای ماه به هفته تقسیم نمی شد.
در کتاب قدیمی «تاریخ بخارا» سخنی از چهارشنبه نیست
قدیمی ترین مدرک درباره چهارشنبه سوری چیست؟
می گویند: قدیمی ترین اثر مکتوب، کتاب تاریخ بخارا، تألیف محمد بن جعفر نَرشَخی[۳] است.
کتاب گاه شماری و جشن های ایران باستان، صفحه ۲۳۱ از تاریخ بخارا چنین نقل کرده است: «چون امیر سدید منصور بن نوح به ملک بنشست اندر ماه شوال سال سی صد و پنجاه به جوی مولیان، فرمود تا آن سرای ها را دیگر بار عمارت کردند و هرچه هلاک و ضایع شده بود بهتر از آن به حاصل کردند. آنگاه امیر سدید به سرای بنشست و هنوز سال تمام نشده بود که چون شب سوری، چنان که عادت قدیم است، آتشی عظیم افروختند.»
من خود تاریخ بخارا را ندیدم. اما آنچه از آن نقل شده، سخنی از چهارشنبه در آن نیست، فقط از آن پایان سال استفاده می شود.
آیا چهارشنبه سوری سنت عرب هاست؟
می گویند: آیا چهارشنبه سوری قبل از اسلام بوده اما با تغییراتی به این صورت در آمده است و یا این که «آتش» نشانه زرتشتی بودن این رسم است؟
همین که می گویند قبل از اسلام بوده، باید با دلیل باشد. البته در تاریخ بخارا آمده که عادت قدیم بوده اما نمی دانیم مراد نویسنده از «قدیم» چیست؟ شاید همین که دویست سال سابقه داشته، آن را قدیمی دانسته است. صرفاً با احتمالات و حدسیات نمی توان تاریخ ساخت.
هر آیینی که آتش در آن نقش دارد نشانه زرتشتی بودن آن نیست. مسابقات المپیک هم با آتش افتتاح می شود. آیا می توانیم بگوییم این مسابقات در اصل برای زرتشتیان بوده؟!
آتش بازی برای انسان، از کودک و بزرگ، لذتی خاص دارد و لذا گاهی در جشن ها به کار می بردند. پس هر جشنی که آتش در آن نقش دارد نشانه زرتشتی بودن آن نیست. نهایت چیزی که می توان در مورد این جشن ادعا کرد این است که از جشن های ایرانی است و مخصوص زرتشتیان نبوده. حتی ممکن است کسی بتواند ادعا کند که بنیان گذار چهارشنبه سوری عرب ها هستند؛ زیرا در فرهنگ آنها چهارشنبه روزی نحس بوده است و با برپایی جشن و سرور می کوشیدند نحوست چنین شب و روزی را برطرف کنند. جاحظ در المحاسن و الأضداد، صفحه ۲۷۷ به نحس بودن چهارشنبه تصریح کرده است.
ارتباطی میان نوروز و آیین زرتشت وجود ندارد
با توجه به اینکه عید نوروز به پیش از اسلام باز می گردد، آیا نمی توان آن را عیدی زرتشتی نامید؟
مسلما نوروز را پیش از اسلام، گرامی می داشتند. اما نمی توانیم هر آنچه را که پیش از اسلام بوده، برگرفته از دین زرتشتی بدانیم مگر اینکه دلیلی برای آن در دست باشد. من فقط به دیدگاه اسطوره شناس سرشناس دکتر مهرداد بهار بسنده می کنم. وی این عید را عیدی باستانی-ایرانی می داند و هیچ ارتباطی میان آن و دین زرتشتی قائل نیست.
او در کتاب «از اسطوره تا تاریخ» صفحه ۳۴۷ می گوید: «در اوستا اشاره به نوروز نیست و علتش آن است که این اعیاد مربوط به زرتشتیان نیست. شاید هم در شرق ایران وجود نداشته است.»
به نظر من اگر در اوستا هم به نوروز اشاره شده بود، نمی توان گفت که زرتشت بنیان گذار نوروز و حتی مورد توجه او بوده است؛ زیرا خود زرتشتیان قائلند که تنها چهل – پنجاه صفحه از اوستا یعنی گات ها برای زرتشت است و بقیه اوستا سخن موبدان است و ربطی به زرتشت ندارد و لذا به آن معتقد نیستند.
در مورد خود گات ها هم بحث است و قابل اثبات نیست که زرتشت آوردنده آن است. تنها چیزی که می توانیم در مورد گات ها بگوییم این است که کتابی بسیار کهن است اما مگر هر کتاب کهنی را می توان به زرتشت نسبت داد؟! از سوی دیگر، عبارات گات ها به قدری گنگ و نامفهوم است که «ژان کلنز» با سابقه ده ها سال تدریس اوستا و تحقیق در آن، قائل است که ما هنوز نیمی از معنا و مفهوم گات ها را نمی دانیم. سپس توضیح می دهد که مترجمان گات ها ذهنیت های خود را به این کتاب تحمیل کرده اند.[۴]
جشن های باستانی ایران متعلق به همه بوده است نه زرتشتی ها
به عنوان آخرین سؤال بفرمایید آیا دیگر جشن های باستانی ایران مثل مهرگان و سده، سرنوشت نوروز را دارند؟
من معیار کلی را ارائه کردم، تو خود حدیث مفصل بخوان ازین مجمل! وقتی نتوانستیم حتی یک کلمه را با اطمینان به زرتشت نسبت دهیم، تکلیف جشن ها و آیین های دیگر نیز معلوم می شود. نهایت چیزی که بتوانیم اثبات کنیم این است که آیین هایی مانند مهرگان و سده به قبل از اسلام باز می گردند و رسومی ایرانی اند. اما مگر قبل از اسلام تنها زرتشتی ها در ایران زندگی می کرده اند؟! زرتشتی ها نیز مانند دیگران به آن رسوم پایبند بوده اند.
پی نوشت ها:
- این مطلب با عنوان «چهارشنبه سوری و زرتشتی ها» در پایگاه اطلاع رسانی حوزه منتشر شده است، که به دلیل اهمیت موضوعی آن، استنادهای تاریخی و رویکرد پژوهشگرانه، توسط سایت نخیلات بازنشر شده است.