تروریستهای حرکهالنضال برای کشتار مردم از آلسعود پول میگرفتند
This post is also available in: Arabic
در این ایام که برخی از اعضای مهم گروهک تروریستی حرکه النضال به جرم جاسوسی برای عربستان سعودی در کشورهای دانمارک و هلند در بازداشت به سر میبرند مصاحبهی بنیاد هابیلیان با یکی از هموطنانمان که به واسطهی جنایت این گروهک تروریستی به درجهی رفیع جانبازی نائل شده است را در اختیار شما قرار میدهیم:
تشکيلات تروريستي حرکهالنضال اقدام به بمبگذاري در فرمانداري اهواز، سازمان مديريتوبرنامهريزي، سازمان مسکنوشهرسازي، شرکت طرح توسعه نيشکر خوزستان، چاه شماره ۱۷۹ نفت، دو محل از خطوط لوله ورودي و خروجي منتهي به چاه ۱۷۹، خطوط لوله نفت آبادان به ترتيب در تاريخ ۱۰شهریور۱۳۸۴ و ۷آبان۱۳۸۴، ادارهکل منابع طبيعي استان خوزستان، بانک سامان منطقه کيانپارس، شرکت توسعه نيشکر و صنايع جانبي استان، فرمانداريهاي آبادان و دزفول نمودند. در اثر اين عملياتها تعداد ۱۴ نفر از هموطنان مظلوم و بيگناه شهيد و بيش از ۱۵۰نفر دیگر زخمي شدند و خسارات مالي بسيار هنگفتي نيز به اماکن دولتي و خصوصي وارد شد.
از دیگر جنایات این گروه بمبگذاری ۲۳ مهر در خیابان نادری در ماه رمضان و در شلوغترین زمان ممکن، ساعتی پیش از اذان مغرب بود که به کشتهشدن ۶ نفر و مجروح شدن بیش از ۱۰۰ تن انجامید. اوج بیشرمی و بیرحمی این گروه آنجا بود که ابتدا یک بمب صوتی و هنگامی که مردم در محل جمع شدند بمب اصلی منفجر شد. در بین کشتهشدگان و زخمیها تعداد زیادی عرب نیز وجود داشت! علی عفراوی متهم اصلی این بمبگذاریها در اعترافاتش که از تلويزيون خوزستان پخش شد، ارتباط با طاهر آلنعمه در کانادا، موسوی در حزب النهضه و ابوبشار، محمود احمد، رئیس جبهه دموکراتیک خلق عرب در انگلیس را عامل تحریک به انجام این جنایات تروریستی دانسته بود.
پس از انجام این عملیاتهای تروریستی با اقدامات نیروهای امنیتی تعدادی از اعضای این گروه بازداشت شدند و ۷ نفر از اعضای اصلی آن به نامهای حبيب نبگان، احمد نيسي، هاني نيسي، حاتم نيسي، يعقوب نيسي، عادل نيسي، حبيب فرجالله چعب به خارج از كشور متواری و در کشورهای هلند، دانمارك و سوئد مستقر شدن در حال حاضر این افراد در برخي از تجمعهاي تجزيهطلبانه در خارج از كشور شرکت دارند و هنوز دست از اقدامات کور و مسلحانه خود برنداشته است.
در ادامه به شرحی بر زندگینامه یکی از قربانیانی که به دست گروهک تروریستی حرکهالنضال به درجه جانبازی رسیده است میپردازیم.
طارق دحیماوی در تاریخ ۵مهر۱۳۷۳ در شهر اهواز متولد شد. در خانوادهای متدین و پرجمعیت پرورش یافت و در تاریخ ۱۹آذر۱۳۹۱ عازم خدمت سربازی شد. وی زمانی که روزهای پایانی خدمتش را میگذراند، توسط اعضای گروهک تروریستی حرکةالنضال مورد اصابت گلوله قرار گرفت.
بهمنماه ۱۳۹۲ ساعت ۳نیمه شب بود. طارق دحیماوی و یکی از دوستانش در شهر حمیدیه و کنار رودخانه سر پست بودند. که توسط سه نفر از عناصر گروهک تروریستی حرکهالنضار مورد اصابت گلوله قرار گرفتند. طارق دحیماوی از ناحیه پا و کمر و لگن مجروح شد. افراد تروریست پس از این که سرباز دیگر را نیز مجروح کردند، از معرکه گریختند. پس از این طارق به بیمارستان منتقل شده و مورد ۷ عمل جراحی قرار گرفت. وی ۴ ماه بستری بود و در نهایت مجروحیت ایجاد شده باعث شد که قطع نخاع شود.
اعضای گروهک تروریستی حرکهالنضال با دریافت وجوه نقدی از رهبران گروه به انجام این جنایت اقدام کردند و قصدشان ایجاد آشوب در شهر اهواز و شهرهای اطراف بود.
آنچه در ادامه میخوانید شرحی است بر گفتگوی بنیاد هابیلیان با جانباز طارق دحیماوی:
«پس از ۱۴ ماه خدمت این حادثه تروریستی اتفاق افتاد. من قطع نخاع شدم و اکنون جانباز ۷۰درصد هستم. در بهمنماه ۱۳۹۲، ساعت ۹۰:۳۰ شب من و همرزم خود سر پست بودیم. در آن ساعت از شب، در شهر حمیدیه کنار رودخانه، هوا تاریک و مهآلود بود. هیچ نور و روشنایی نداشتیم. ناگهان سه نفر از اعضای گروهک تروریستی حرکهالنضال شروع به تیراندازی کردند. آنها میتوانستند ما را ببینند؛ ولی ما آنها را نمیدیدیم، دیگر نتوانستیم تکان بخوریم و من به علت خونریزی زیادی که داشتم، نتوانستم آنها را تعقیب کنم. رئیس بازرسی آمد، از ما بازجویی کرد و ما را به بیمارستان منتقل کردند. بعد از چند روز به هوش آمدم. کنار آمدن با این شرایط خیلی سخت بود. من پس از گذشت یک سال از خدمت سربازیم، با دختر عمویم ازدواج کردم و همسرم بعد از این واقعه ترکم کرد.
تروریستهای حرکهالنضال از آل سعود پول میگرفتند، تا چنین جنایاتی را انجام دهند. قصدشان شورش در شهر اهواز بود. آل سعود اینطور به تروریستها القا کرده بود: «مردم اهواز عربزبان هستند و شما نباید بگذارید فارسیزبانها بر شما حکومت کنند. پرچم ایران با شما متفاوت است.»
من با تروریستهای حرکهالنضال پس از این فاجعه مواجه شدم و به آنها گفتم چطور توانستید چنین جنایاتی را انجام دهید؟ ۴۰نفر از مردم بیگناه خوزستان را به شهادت رساندید. رو به من کرد و گفت: «گناهتان این بود که به مردم فارسیزبان خدمت میکردید!»
پدرم کشاورز و مادرم خانهدار بود. من فرزند اول خانواده هستم و مادرم میگفت که از کودکی آرام بودم. من بیشتر اهل کارکردن بودم تا درسخواندن؛ زیرا وضعیت اقتصادی خانواده ما خوب نبود. تا مقطع دوم دبیرستان در کنار درس به کار مشغول بودم؛ سپس درس را رها کردم و گاهی به پدر در کارهای کشاورزی کمک میکردم و گاهی به بنایی مشغول میشدم. از کودکیام مسجد رفتن و شرکت کردن در مراسمات مسجد را دوست داشتم. زندگی برایم سخت است؛ اما اگر ۱۰۰بار هم به عقب برگردم باز هم خدمت خواهم کرد؛ حتی همان شب حادثه.
امیدم را از دست ندادهام. این امتحان الهی است. برای نمازهایم به مسجد میروم و اکنون ورزش بسکتبال را شروع کردهام.»