تجزیه طلبان عربی و توطئه ۲۶ فروردین اهواز
در سال 1384، گروهی از فعالان سیاسی عرب ( بخوانید تجزیه طلبان عربی) خوزستانی با انتشار نامه ای جعلی مبنی بر تغییر ساختار جمعیتی استان خوزستان با امضای سید محمد علی ابطحی رئیس دفتر رئیس جمهور وقت موجی از اغتشاش و ناآرامی را در 26 فروردین در استان شهیدپرور خوزستان ایجاد نمودند.
This post is also available in: Arabic
در سال ۱۳۸۴، گروهی از فعالان سیاسی عرب ( بخوانید تجزیه طلبان عربی) خوزستانی با انتشار نامه ای جعلی مبنی بر تغییر ساختار جمعیتی استان خوزستان با امضای سید محمد علی ابطحی رئیس دفتر رئیس جمهور وقت موجی از اغتشاش و ناآرامی را در ۲۶ فروردین در استان شهیدپرور خوزستان ایجاد نمودند.
هدف این افراد از انتشار این نامه که به استناد اظهارات و اعترافات افراد دستگیر شده، با برنامه ریزی قبلی منتشر شده بود، ایجاد فتنه بزرگ و شکاف قومیتی در استان و رویارویی با حاکمیت و نظام مقدس جمهوری اسلامی با هدف زمینه سازی برای تجزیه خوزستان از ایران بود.
این اتفاق از جهت داخلی و منطقه ای زمینه هایی داشت که مرور آنها خالی از لطف نیست. در سال ۱۳۷۶ با پیروزی سید محمد خاتمی در انتخابات ریاست جمهوری و روی کار آمدن اصلاح طلبان برای دو دوره متوالی، فضای جامعه شاهد تحولات و نوگرایی در سیاست های داخلی و خارجی و ایجاد فضای باز در عرصه سیاست، فرهنگ و مسائل اجتماعی شد که این امر سب بروز تبعات مهم امنیتی در کشور شد.
رواداری سیاسی در حوزه اقوام یکی از نقاط قوت اصلاح طلبان بود که تبدیل به نقطعه ضعفی بزرگ در آن برهه شد، از آن رو که جریانات تجزیه طلب قومی، فضای سیاسی باز را فرصتی بسیار مناسب برای نشو و نمو خود یافتند و تلاش نمودند از بستر ایجاد شده نهایت استفاده را برای رواج اندیشه های خود و جذب جوانان و نیز سازمان دهی تشکیلاتی ببرند.
یکی از این تشکل ها «حزب وفاق اسلامی» مشهور به «لجنه الوفاق» بود که در سال ۱۳۷۵ فعالیت خود را آغاز نمود و با برگزاری نشست ها و برنامه های مختلف، زمینه های سیاسی و اقناعی لازم را برای جذب افراد و ترویج اندیشه های تجزیه طلبی فراهم ساخت، به گونه ای که اکثر اعضای آن بعدها به عضویت گروهک های تروریستی تجزیه طلب همچون حرکه النضال العربی لتحریر الاحواز درآمدند و پس از انجام مجموعه عملیات تروریستی در خوزستان، از ایران متواری شده و به کشورهای اروپایی پناهنده شدند.
فضای فکری حاکم بر تشکیلات لجنه الوفاق و حضور افراد تجزیهطلب در سکان هدایت آن، بستر مناسبی را جهت فعالیتهای پنهان و پرورش نیرویهای عملیاتی و بمبگذار در سطح استان خوزستان مهیا نمود که اوج آن بروز اغتشاشات در ۲۶ فروردین ماه و به تبع آن سلسله بمبگذاریهای سال ۱۳۸۴ استان خوزستان بود. خسارتهای جبرانناپذیر مادی و معنوی از جمله شهادت بیش از ۲۲ نفر و مجروحیت بیش از ۳۰۰ نفر و خسارتهای میلیاردی، شاهدی بر این واقعیت است.
از سوی دیگر تحولات منطقه ای همچون سقوط نظام بعث و اشغال عراق توسط آمریکایی ها و متحدانشان از سال ۱۳۸۱ به بعد، سبب شد تا زمینه لازم برای حمایت آمریکایی ها و بریطانیایی ها از جریانات قومی عربی فراهم شود. با استقرار نیروهای نظامی بریطانیایی در جنوب عراق و حمایت آنها زمینه برای وارد نمودن سلاح به خوزستان فراهم شد. در شرایط وضعیت ناپایدار و نابسامان عراق پس از سقوط صدام، قاچاقیان سلاح جولان می دادند و این امر سبب شد تا حجم قابل توجهی سلاح و تجهیزات بمب گذاری و نظامی به طور مخفیانه وارد خوزستان شود و در اختیار گروهک های تجزیه طلب عربی قرار بگیرد و زمینه لازم از بعد تجهیزات نظامی نیز برای اقدامات بعدی فراهم شد.
این زمینه ها سبب شد تا عناصر پرورش یافته در ساختار لجنه الوفاق، در قالب گروهک های تروریستی و تجزیه طلب عربی سازماندهی جدیدی شوند. گروهک تروریستی و جدایی طلب حرکه النضال العربی لتحریر الاحواز از جمله گروهک هایی است که از دل لجنه الوفاق بیرون آمد.
این گروهک در سال ۱۳۸۴ با انجام مجموعه اقدامات تروریستی و بمب گذاری های متعدد در شهر اهواز اعلام موجودیت نمود. بمب گذاری در بانک سامان اهواز، فرمانداری، سازمان برنامه و بودجه، سازمان مسکن و شهرسازی و نیز حمله مسلحانه به تاسیسات پمپاژ آب در یکی از روستاهای شوشتر در سال ۸۸، ترور یکی از شهروندان در یکی از روستاهای شوشتر در سال ۸۸ و به رگبار بستن وی و به آتش کشیدن خودروی شخصی وی، تیراندازی به مقرهای نظامی، انتظامی و بسیج، پرتاب نارنجک، عملیات مسلحانه منجر به تیراندازی به پایگاه بسیج والفجر، پرتاب نارنجک به پمپ گاز خرمشهر، پرتاب نارنجک و تیراندازی به پایگاه بسیج کوت امیر، بمبگذاری جنب دیوار پاسگاه سویسه، تهیه و ساخت بمب به قصد بمبگذاری کلانتری ۱۲ اهواز، ساخت بمب دستساز، احراق عمدی عابر بانکهای شهرستان شادگان و بندر امام خمینی (ره)، پرتاب نارنجک به جایگاه گاز شهرستان خرمشهر، تیراندازی به حسینیه شهدای شادگان، کمین ناموفق برای ترور بسیجیان و ماموران ناجا در مسیر سه راهی شادگان ماهشهر و آبادان، تیراندازی به قرارگاه پلیس اطلاعات و امنیت در شادگان، تیراندازی به کاروان ها راهیان نور، تیراندازی به خودروی سپاه و مجروح کردن یک نفر، حمل، نگهداری و فروش سلاح جنگی و و حمله تروریستی به رژه نیروهای نظامی و انتظامی در ۳۱ شهریور ماه سال ۱۳۹۷ در اهواز، از جمله اهم اقدامات تروریستی است که این گروهک مرتکب شده است.
همانگونه که ذکر شد، این تشکل ها اگر چه چهره ای ظاهر الصلاح به خود داشتند و هدف از فعالیت خود را اصلاح طلبی در امور جامعه بیان می کردند اما در باطن اندیشه های تجزیه طلبی را ترویج می دادند و با سوءاستفاده از فضای سیاسی باز کشور فعالیت های تجزیه طلبانه خود را گسترش دادند. تا جایی که این تلاش منجر به شکل گیری توطئه موسوم به ۱۵ نیسان شد. این توطئه توسط همین عناصر و تشکل های تجزیه طلب عربی به دنبال آن بود تا هموطنان شریف عرب مان را بر ضد نظام جمهوری اسلامی تحریک نماید و آنها را در روز ۲۶ فروردین (۱۵ نیسان) به خیابان ها بکشاند هرچند این توطئه نیز با هشیاری نیروهای امنیتی و مردم شهیدپرور اهواز ناکام ماند.