نامهای از امام هادی علیه السلام برای مردم اهواز
اين رساله مجموعه معارف است كه امام هادي ـ عليه السلام ـ در پاسخ به مردم اهواز كه از آن حضرت از جبر و تفويض پرسيدند.
بنا بر گواه تاریخ مردم استان خوزستان از دیرباز دارای رابطهای عمیق و ناگسستنی با اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام بودند و تفکر ناب وحی ملجا و پناه آنان در امور مختلف فکری و عقایدی بوده است و این مسالهای است که بارها در طول تاریخ خودنمایی نموده و ظهورو بروز یافته است و یکی از موارد آن نامه اعتقادی امام هادی علیه اسلام به مردم اهواز بوده است که ما به فرازهایی از آن میپردازیم:
ما به فرازهايي از آن مي پردازيم:
مِنْ عَلِيّ بْنِ مُحَمد، سَلامٌ عَليْكُم وَ عَلي مَنِ اتَّبعَ الهُدي وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَكاتهُ، فَاِنَّه وَرَدَ عَليَّ كِتابكُم وَ فهِمْتُ ماذَكَرْتُمْ مِنْ اِخْتلافِكُم فيِ دِينِكُم وَ خَوضِكُم فيِ الْقَدَرِ وَ مَقالَةَ مَنْ يَقُولُ مِنْكُم بِالْجَبْرِ وَ مَنْ يَقُولُ بِالتَّفْويضِ وَ تَفَرِّقكُمْ فيِ ذلِكَ وَ تَقاطِعُكُمْ وَ ما ظَهَرَ مِنَ الْعَداوَةَ بَيْنَكُم.
پاسخي است از علي بن محمد، درود و رحمت بر شما و بر كساني كه پيروي از نشانه هاي هدايات نمودند.
نامه به دست من رسيد و دانستم كه چگونه گرفتار اختلاف در دين شده ايد و گفته هايتان را درباره جبر و تفويض خواندم و مشاهده كردم كه اختلاف در عقيده بين شما جدايي و دشمني ايجاد كرده است. سپس ادامه دادند كه: آگاه باشيد كه امت اتفاق دارند كه قرآن حق است و همه فرق به او تمسك شده اند.
فَاوَّلُ خَبَرٍ يَعْرِفُ تَحْقِيْقُهُ مِنَ الْكِتابِ وَ تَصْدِقُهُ وَ الْتماسُ شَهادَتِهِ عَلَيْهِ خَبَرٌ وَرَدَ عَنْ رَسُولِ اللهِ (صلي الله عليه و آله) وَ وَجَد بِموافَقَةِ الكِتابِ وَ تَصْدِيقِهِ بحَيْث لاتُخالِفُه أقاوِيلُهُم، حَيْثُ قالَ « اِنّي مُخَلِّفٌ فيكُمُ الثّقْلَيْنِ كِتابَ اللهِ وَ عِتْرَتي، اَهْلُ بَيْتيِ، لَنْ تَضِلُّوا ما تَمَسَّكْتُمْ بِهِما وَ اِنَّهما لَنْ يَفْتَرِقا حتّي يَرِدا عَليَّ الْحَوض.
اولين خبري كه حقانيت و واقعيتش در قرآن تصديق شده خبري است كه از رسول الله(صلي الله عليه و آله) نقل شده و موافق با كتاب خداست و هيچيك از گروهها و فرق اسلامي با آن مخالفتي ندارند و آن همان بيان پيامبر(صلي الله عليه و آله) است كه فرمود: من دو چيز را بعد از خود باقي مي گذارم كتاب خدا و عترتم كه اهل بيت من باشند. هر كدام از شما به آن دو متمسك شويد گمراه نخواهيد شد و آن دو از هم جدا شدني نيستند تا در كنار حوض كوثر با من ملاقات كنند.
امام هادي ـ عليه السلام ـ مي فرمايد: شواهدي از كتاب خدا در دست است كه حديث فوق را تأييد مي كنند مثل:
اِنَّما وَلِيّكُم اللهُ وَ رَسُولُه وَ الَّذينَ آمَنُواالَّذِينَ يُقيمُونَ الصَّلوةَ وَ يُؤتُونَ الزَّكاةَ وَ هُم الراكِعُونَ وَ مَنْ يَتَوَلَّ اللهَ وَ رَسُولَهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا فَاِنَّ حِزْبَ اللهِ هُمُ الْغالِبُونَ.
ولي شما فقط خداست و پيغمبر او و كساني كه ايمان دارند و كساني كه بر نماز مداومت كنند و در آن حال كه ركوع مي گزارند زكات دهند، هر كه با خدا و پيغمبر او و كساني كه ايمان دارند دوستي كند، براستي گروه خدا پيروز است.
و از عامه رواياتي نقل شده كه امير المؤمنين ـ عليه السلام ـ بود كه در نماز و در حال ركوع انگشتري به عنوان تصدق داد و خداوند از باب سپاسگزاري از او اين آيه را نازل فرمود:
و ما يافتيم در كلمات رسول الله (صلي الله عليه و آله) كه درباره امير المؤمنين ـ عليه السلام ـ فرمود:
مَنْ كُنْتُ مَولاهُ فَعِليُّ مَوْلاهُ
اَنْتَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هارُونَ مِنْ مُوسي اِلاّ اَنَّهُ لانَبِيَّ بَعْدِي
عَلِيٌ يَقْضِي دِيني وَ يَنْجِزُ مَوْعِدِي وَ هُوَ خَلِيفَتي عَليْكُم مِنْ بَعْدِي
خبر اولي از اخبار صحيحه و متفق عليه است كه هيچكس درباره اش اختلاف نكرده و آن نيز موافق كتاب خداست. و وقتي كتاب خدا حديثي را تصديق كند بر امت است كه اقرار به آن نمايد. و از آنها گذشته حقايقي از اخبار و روايات از رسول خدا توسط امام باقر و امام صادق(عليهما السلام) نقل شده كه اقتداء و پيروي از آنها بر هر مؤمني فرض و واجب است و كساني كه زير بار نروند نوعاً اهل عناد هستند. زيرا كه گفته هاي آل رسول (صلي الله عليه و آله) متصل به گفته پروردگار است و اذيت و مخالفت با رسول و آلش اذيت خداست چنانكه در كتاب خدا مي خوانيم:
اِنَّ الَّذينَ يُؤْذُونَ اللهُ وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللهُ فيِ الْدُنْيا وَ الآخِرةِ وَ اَعَدَّلَهُمْ عَذاباً مُهِيْناً
كساني كه خدا و پيغمبر او را آزار كنند خدا در دنيا و آخرت لعنتشان كرده و عذابي خفت انگيز براي ايشان مهيا كرده است.
و از گفته هاي رسول الله است كه :
مَنْ آذي عَلِيّاً فَقَدْ آذنِي وَ مَنْ آذانيِ فَقَدْ آذَي الله وَ مَنْ آذَي اللهَ يُوشَكُ اَنْ يَنْتَقِمَ مِنْهُ.
مَنْ اَحَبَّ عَلِيَّا فَقَدْ اَحَبَّنِي وَ مَنْ اَحَبَّنيِ فَقَدْ أحَبَّ اللهُ
هركس علي را اذيت كند مر اذيت كرده و هر كه مرا بيازارد خدا را آزرده است و هر كه خدا را بيازارد سزاي عملش را خواهد ديد. هر كس علي را دوست بدارد مرا دوست داشته و هر كه مرا دوست بدارد خدا را دوست خواهد داشت.
رسول خدا (صلي الله عليه و آله) در روز جنگ خيبر فرمود:
لِاَبْعَثُنَّ إلَيْهِمْ غَداً رَجُلاً يُحِبُّ اللهَ وَ رَسُولَهُ وَ يُحِبُّهُ اللهُ وَ رَسُولَهُ كرّاراً غَيْرُ فَرّارٍ لايَرْجِعُ حَتّي يَفْتِحَ اللهُ عَلَيْهِ
فردا مردي را به سوي اين مردم مي فرستم كه خدا و رسول را دوست دارد و خدا و رسول هم او را دوست مي دارند همان حيدر كرار كه هيچگاه از جنگ فرار نمي كند و بر نمي گردد تا فتح و پيروزي را با خود بياورد.
پيامبر(صلي الله عليه و آله) قبل از حادثه خيبر خبر از فتح و پيروزي علي داد و همان هم شد و فردا علي سلام الله عليه دشمنان را شكست داد و لقب كرار و غير فرار را گرفت.
سپس امام هادي ـ عليه السلام ـ فرمود:
و اين مقدمه را بيان كردم تا دليل و گواهي باشد بر آنچه درباره جبر و تفويض به ياري و قوت پروردگار خواهم گفت و ما شروع را با كلام امام صادق ـ عليه السلام ـ قرار مي دهيم كه فرمود:
لاجَبْرَ وَ لا تَفْويضْ ولكِنْ مَنْزِلَةٌ بَيْنَ المَنْزِلَتَيْن
نه جبر است و نه تفويض بلكه منزلي بين اين دو است.
از امام صادق ـ عليه السلام ـ سؤال شد كه:
)هَلْ اَجْبَر اللهُ العِبادَ عَلَي المعاصي؟ قال هُوَ اَعْدَلُ مِنْ ذلِكَ. فَقِيلَ لَهُ: فَهَلْ فَوَّضَ اِلَيْهِمْ؟ فَقالَ ـ عليه السلام ـ هُوَ أعَزُّ وَ اَقْهَرْ لَهُمْ مِنْ ذلِكَ(.
آيا خداوند تبارك و تعالي بندگان خويش را بر انجام گناهان مجبور نموده؟ فرمود: او عادلتر از آن است كه بندگان را به انجام گناهان مجبور كند.
عرض كردند: آيا خداوند به آنها واگذار نموده كه هر چه خواهند انجام دهند؟ فرمود: او عزيزترين و چيره تر بر آنهاست از اينكه همه چيز را به آنها واگذار نمايد.
وَ رُوِيَ عَنْهُ قالَ: النّاسُ فِي الْقَدَرِ عَلي ثَلاثَةِ اَوْجَةٍ: رَجُلٌ يَزْعَمُ اَنَّ الْأمْرَ مُفَوِّضٌ إلَيْهِ فَقَدْ وَهَّنَ اللهُ فِي سُلْطانِهِ فَهُوَ هالِكٌ. وَ رَجُلٌ يَزْعَمُ اَنَّ اللهَ جَلَّ وَ عَزَّ اَجْبَرَالْعِبادَ عَلَي الْمَعاصِي وَ كَلَّفَهُمْ مالا يُطيقُون فَقَدْ ظَلَمَ اللهُ فيِ حَكْمِه فَهُوَ هالِكٌ. وَ رَجُلٌ يَزْعَمُ اَنَّ اللهَ كَلَّفَ العِبادَ مايُطيقُونَ وَ لَمْ يَكَلِّفُهم مالا يُطيقُونَ، فَاذا أحْسَنَ حَمِدَاللهَ وَ إذا أساءَ اَسْتَغْفِرُ الله فهذا مُسْلِمٌ بالِغ
و از امام صادق ـ عليه السلام ـ روايت شده كه فرمود: انسانها در منزلت به سه گروه تقسيم مي شوند.
اول شخصي كه خيال مي كند همه امور به او واگذار شده و سلطنت و اقتدار پروردگار را سبك شمرده و در نتيجه نابود خواهد شد.
دوم انساني كه خيال مي كند خداوند بزرگ بندگان را مجبور به انجام گناهان نموده و آنها را تكليف به چيزي كرده كه قدرت انجامش را ندارند و در واقع خدا را ظالم در حكمش مي دانند اين گروه نيز نابودند.
وسوم انساني كه معتقد است كه خداوند تبارك و تعالي او را به چيزي تكليف فرموده كه توان انجامش را دارد و به چيزي كه توان انجامش را ندارد تكليف نفرموده بنابراين اگر كار خوبي انجام دهد خدا را به اين توفيق شكر گذار است و اگر مرتكب گناه شود استغفار مي كند و از خداوند طلب عفو مي نمايد و اين يك مسلمان بالغ و رشد يافته است.
امام آنها كه گفتند كه خداوند بندگانش را مجبور به گناهان كرده قرآن با اين آيات آنها را رد مي كند.
وَلا يَظْلِمُ رَبُّكَ اَحَداً
ذلِكَ بِما قَدَّمَتْ يَداكَ وَ اَنَّ اللهَ لَيْسَ بِظَلّامٍ لِلَعْبيدِ
اِنَّ اللهَ لا يَظْلِمُ النّاسَ شَيْئا وَلكِنَّ النّاسَ أنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ
خداوند تو به هيچ كس ظلم نمي كند.
اين جزاي آنچه راست است كه از پيش فرستاده اي پروردگار اهل ستم به بندگانش نيست.
خداوند به بندگان خويش ظلم روا ندارد ولي اين بندگان هستند كه به نفس خويش ظلم روا مي دارند.
واز اين آيات فراوان است و اگر كسي فكر كند مجبور به انجام گناهان است در واقع گناه را به گردن خدا گذاشته و عقوبت پروردگار را ظلم مي داند و كسي كه خدا را ظالم بداند قرآن را تكذيب كرده و هر كس قرآن را تكذيب كند به اجتماع امت اسلامي كافر خواهد شد.
اما آنها كه قائل به تفويض شدند در واقع معتقد به اين معني شده اند كه خداوند تبارك و تعالي:
فَوَّضَ اِلَي العِبادِ اِخْتِيارِ اَمْرِهِ وَنَهْيهِ وَ اَهْمَلَهُمْ
اختيار امر و نهي خود را به بندگانش واگذار نموده و آنها را مهمل گذاشته است.
ديدگاه ائمه(عليهم السلام) اين است كه اگر واقعاً پروردگار تمامي امور بندگان را به خودشان واگذارده است عقاب بي معني مي شود و خداوند عاجز است كه به بندگان راهنمايي و توفيق بندگي و عبادت بياموزد و بندگان نبايد در انتخاب كفر يا ايمان مورد سؤال و مؤاخذه قرار گيرند.
لكن نقول: اِنَّ اللهَ جَلَّ وَ عَزَّ خَلَقَ الْخَلْقَ بِقُدْرَتِهِ وَ مَلّكَهُمْ اِسْتِطاعَةِ تَعْبُّدهِمْ بِها، فَأمَرهُم وَ نَهاهَمْ عَنْ مَعْصيتِه وَ ذَمَّ مَنْ عَصا و عاقَبَه عَلَيْها وَلِلّهِ الخِيَرةُ في الاَمر وَ النّهي يَخْتارُ مايُريدُ وَ يأمُر بِهِ وَ يَنْهي عَمّا يَكْرِهُ وَ يُعاقَبُ عَلَيْهِ بِالاِسْتِطاعَةِ الَّتِي مَلّكَها عِبادَه لاِتْباعِ اَمْرِه وَ اجْتِنابِ مَعاصِيه
اما نظر ما اين است كه: خداوند جليل و عزيز خلق را بر اساس قدرتش آفريد و توان بندگي را به بندگانش تمليك نموده و به آنچه را كه اراده كرد مردم را امر و نهي مي نمود بعضي از مردم فرمان او را اطاعت نكردند و با انتخاب خود راه خطا را رفتند و هرگز پروردگار اجازه نداده كه آنها هواي نفس و خواهش دل خويش را انتخاب كنند بنابراين هركس اطاعت فرمان حضرت حق را بنمايد به رشد و تعالي مي رسد و هركس مخالفت كند گمراه و هلاك خواهد شد و اين است معناي )لَيْسَ بِجَبْرٍ وَلا تَفْويض(
آنگاه امام هادي ـ عليه السلام ـ به طور مبسوط به باز كردن مسئله جبر و تفويض مي پردازد و در پايان مي فرمايد:
وَ فَّقَنَااللهَ وَ اِياكُمْ إليَ الْقَولِ وَ الْعَمَلِ لمِا يُحِبُّ وَيَرْضي وَ جنّبْنا وَ اِيّاكُمْ مَعاصِيه، بمَِنِّه وَ فَضْلِهِ وَ الْحَمْدُلِلّهِ كَثيراً كَما هُوَ أهْلُهَ و صَلَّي اللهُ عَلي مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطّيبين وَ حَسُْبُنَا الله وَ نِعْمَ الْوَكيل
خداوند ما و شما را به گفتار و عمل به آنچه او دوست مي دارد وراضي است موفق بدارد و ما و شما را از آنچه را كه معصيت و نافرماني است به لطف و فضلش بر حذر بدارد. حمد فراوان براي اوست همانطور كه سزاوار است و درود خدا بر محمد و آلش و خداوند ما را بس است كه خوب وكيلي است.(تحف العقول، ص۴۸۰)